عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

عسل بانو.شیرین بانو

تقویم عسل بانو

بالاخره تونستم تقویمهایی روکه خودم برا عسلی درست کرده بودم رو اینجا بذارم. ازپریسا جون مامان صهبا وصدرا هم بینهایت ممنونم که تودرست کردن تقویمها خیلی کمکم کرد     چون سایتی که ازاونجا اپلودرو انجام میدادم تصاویررو قبول نمیکرد مجبور شدم سایز عکسهارو خیلی کم کنم.اگه یه کم ناواضحه ببخشید.واسه چاپ به اندازه کاغذ  A3 چاپش کردم وخیلی قشنگ و زیبا شده وهمه خوششون اومده.   ...
29 بهمن 1390

عسل وخونه جدیدش

عزیز دلم منو ببخش که ایندفعه دیر اومدم تا وبلاگتو اپدیت کنم.اخه یه کم سرم شلوغ بود ودرضمن مامانی معصوم وبابا جان ودایی وزن دایی وپسرگلشون پژمان مهمونمون بودن وبراهمین من نتونستم بیام وعکسهای جدیدتو بذارم.گل خوشگل کلی با پژمان دوست شده بودی وهمش دوست داشتی باهات بازی کنه.بابایی هم برات یه چادر خوشگل خریده که همه اسباب بازیهاتو توش گذاشتیم وفقط دلت میخواست یا صنم یا پژمان بیان تو چادرت وباهات بازی کنن اینهفته مامانت کلی هم هنرمند شده وبرا سال ٩١ تقویم دیواری که عکس خوشگل خودت روشه رو درست کردم وبه فامیلها ودوستان یه دونه تقویم بعنوان عیدی هدیه میکنیم. میخواستم  تقویمهایی رو که درست کردم اینجا بذارم ولی نمیدونم چرا اپلود نمیشن.ولی به...
22 بهمن 1390

عسل بانویی که چندروزه دیگه 11 ماهش تموم میشه

خوشگل   من امروز با کلی عکس اومدم.ماشالله به تو عزیز دلم که روز به روز شیرینتر میشی.جوجه کوچولوی من .بابا و مامان وصنم عاشقتیم. دوهفته ای میش که برات یه جفت دمپایی گرفتیم که خیلی نازن ولی متاسفانه تو از دمپایی هات میترسی ودوست نداری پات کنی امشب هم میخوام عکس اولین دمپایی زندگیتو اینجا میذارم که براهمیشه تو ذهنمون بمونه. اینم عکس دمپایی خوشگلت این پای خوشگلت که نمیذاشتی اون یکی رو برات پات کنیم.گفتم که میترسیدی اینم دستها وپاهای خوشگلتتتتتتت اینم اشپز کوچولوی منه یکی نیست بگه موش موشی اون زیر چیکار میکنی الهی قربونت برم شیرین خودم.توروخدا ببی...
11 بهمن 1390

عسل 10ماه و20 روز خودم

عزیزدلم.عسل شیرینم.الهی قربونت برم که روزبه روز شیرینتر میشی ومن وبابایی وصنم ازاینکه امسال توروداریم همیشه خداروشاکریم. دختر گلم ماشالله هرروز شیطونتراز روز قبل میشی مثل نی نی که توکارتون تام وجری بودش یه لحظه یه جا بند نمیشی تا میاریمت کنارخودمون که بشینی دوباره شروع به حرکت میکنی ومیری.خواهرت میاد دنبالت ومیاردت سرجای اولت ولی تو دوباره برمیگردی سراغ شیطونی کردن خودت. یاد گرفتی وقتی میشینی پای خوشگلتو میندازی رو اون یکی پات.(اینم ادای جدیدته)وکم کم داری تنهایی ایستادنو تمرین میکنی. درهر حال ما که عاشقتیم عزیزمممممممم.حالا بریم سراغ عکسهات.اخه خیلی وقته تووبلاگت برات عکس نذاشتم شیرین خانوم   عسل شاد وخندون چون ر...
6 بهمن 1390
1